نامه ی دوازدهم

ساخت وبلاگ
آنمون جان دردت به جان جان سی و چند ساله و قلب چند ساله اماز امن ترین جای جهان برایت می نویسمبه نام آغوشتجهان را به تابستان ورق می زنمتا انگورها از لب هایت به شراب شدن بروندسلامتیِ خودمون که حالمون باهم خوبهتا گیلاس ها از گونه هایت به شراب شدن بروندس نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 23:06

زمستان از موهایمان آغاز می شودپر می کشد تا بالشت هایمانکه بغض سالهای زیادی در دلشان ریختهاین تصویر اولین شبِ فصلیستکه با هیچ فالی سر نمی شودحالا فکر کن ماه پشت پنجره نشستهو دلش قرصِ هیچ ستاره ای نیستهمین که ابرها بیایندآسمان سیاه و سفید خواهد شدو زم نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 23:06

شب بخیر!چمدانت را میبندیو آرام میگویی بارانهمین برای شمالی شدن تمام جهان کافیستیکدوسهچهارپنجگرفت!؟ ●آره عزیزمچند قطره بارون روی موهات نشستهخنده هاتم مثه همیشه رویایی شدهموج دریا رو ببینفک کنم حسودیش شده که دستامون و گره زدیم به هماین صدفام که انگار نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 23:06

ما فکر میکردیم همین که زمستان برف در دلش آب شود دوباره ذوقِ سبز شدن به ریشه هایمان میدوددلخوش بودیم به شکوفه های بهار نارنج و نوازش باد روی گیسِ "بیدِ لیلی" هابه بوی باغچه،بوی حوض راستی چی شد!؟مگه قرار نبود بگیم به سلامتی بارونتا شکوفه گیلاسیامون، ب نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 23:06

آنمون جان دردت به جان جان سی و چند ساله و قلب چند ساله امگفته بودم موهایت را کمی آرام تر باز کنآرام تراصلا دل کوچک من به کناردرختان پا به شکوفه به بوی روسریِ ات دل بسته اندو زمستان برای دو سه تار،سفید نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 100 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 15:00

آنمون جان دردت به جان جان سی و چند ساله و قلب چند ساله امخواستم برایت شعر شومدیدم موهایت دانه دانه سپید استبلند بلند مثنویخواستم بنویسم باراندیدم ابرها رقاص های کولی اند حول دلکشان شیری گردنتخواستم به نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 81 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 6:14

آنمون جان دردت به جانِ جان سی و چند ساله و قلب چند ماهه امتکیه داده ام به کوه ها که تکه های ابر را دست به دست جلو می برندتا جایی از جهان اشک هایِ رسیدن در خواب آسمان تعبیر شودو فکر میکنمبه دست های تو نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 104 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:19

آنمون جان دردت به جانِ جان سی و چند ساله و قلب چند ماهه اموقتی که مرا به اسم کوچکم صدا می زنیدهان کوچکتلبزمین سرخی ستکه درمن هزار مردجنگیِ تا لب مسلح را  به مسلخ بوسه میکشاندآنجا که می شود بوسیدو به آ نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 105 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:19

آنمون جان دردت به جانِ جان سی و چند ساله و قلب چند ماهه املبخندت اتفاقی تاریخیستدرست مثل  زخم جنگ های سرخبه وقت پیچیده شدن با پرچم سفید مثلدویدن سربازهای از خون برگشته به رگِ دختران گیس کوتاهِقلب به ر نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 110 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:19

آنمون جان دردت به جانِ جان سی و چند ساله و قلبِ چند ماهه امقصه ی جهان از دست هایت شروع شدوقتی که انگشترت را به مدار انداختی و دورت بگردم ها برای دلبری های خورشید آغاز شددکمه ی دوربین را آرام فشار دادی نامه ی دوازدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی دوازدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsetayeshi بازدید : 113 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:19